89/7/10
10:33 ع
این آقازادهی شهید مطهری که نه از سر آقازادگی، که از فضل و کمالات بیکران اکنون نمایندهی مجلس است و افاضاتشان از بس که وزین است تیتر خبرگزاریها، بعد از اهانتهای همیشگی که به رییس جمهور و طرفدارانش داشته است، مجدداً بر فتنهگر بودن احمدینژاد و لزوم برخورد با دوطرف فتنه تأکید کردند.
گفتم خوب است یکبار هم که شده ابتدا با ایشان همکلام شویم تا بعد سرجزئیات بحث کنیم. آری نظر حقیر نیز این است که آقای احمدینژاد در بروز فتنه نقش داشت و بر اساس فرمودهی همان علی آقای مطهری، شاید اگر در مناظره سخنی از بعضیها به میان نمیآمد فتنهی انتخابات به وجود نمیآمد، البته من میگویم شاید آری، شاید نه!! شاید آن صحبتها در برانگیتختن برخیها نقش زیادی داشت اما علت تامه در فتنه، سخنان احمدینژاد نبود، بلکه به قول آقای ابطهی، تقلب در انتخابات رمز فتنه بود. شاید از نظر آقای مطهری آن اظهارات و اتهامات که بعداً صحتشان حتی برای عوامی چون ما نیز آشکار شد، فراتر از حد ظرفیت آقای رفسنجانی و سایر سران فتنه بود، ولی پذیرش این سخن، آن هم با بروز حقایق و اثبات اتهامات، دلیلی بر بیظرفیتی سیاسی است که برای سیاسیون مدعی در ردهی اول کشور مصیبتیست الیم.
اما چرا نقش احمدینژاد را در بروز فتنه تأیید میکنم؟
برای پاسخ به این سؤال باید مقدمهای بیان کنم و آن سالهای آخر دولت دوم اصلاحات بود که پروژهی عبور از خاتمی کلید خورد. اگر خاطر شریفتان باشد در آن موقع محتوای پروژه این بود که قانون اساسی باید اصلاح شده و نقش ولایت فقیه کمرنگ شود، جمهوریت بر اسلامیت اولویت یابد و سکولاریزم در دستور کار قرار گیرد. این حرکت پس از اتمام ریاست جمهوری خاتمی، به امید این که افرادی مثل معین که تندروتر از خاتمی بودند وارد رقابت ریاست جمهوری شوند ادامه داشت که به دلیل نارضایتی و بیاعتمادی مردم از گفتمان رایج در دولتهای اصلاحات و زنده شدن دوبارهی گفتمان انقلاب و امام، علی رغم اتحاد با حزب کارگزاران، با شکست مواجه شد و نه تنها آقای معین، که خود آقای هاشمی نیز در برابر گفتمان انقلاب عرصه را واگذار نمود. این جریان 4 سال از تمام ابزارهای اقتصادی، حزبی، اجتماعی و رسانه ای خود را در جهت شکست گفتمان انقلاب که مبتنی بر عدالت طلبی، سادهزیستی، استقلال، استکبار ستیزی و دینمداری بود، استفاده نمودند و با مشاهدهی اقبال عمومی و بیشتر مردم به این گفتمان، از بازگشت به عرصهی حکومت در راستای تکمیل پروژهی عبور از خاتمی ناامید شدند و با یک ایدهی مشترک یعنی استفاده از هر ابزاری برای رسیدن به عرصهی قدرت به اقدامی بیسابقه دست یازیدند.
پس با این مقدمه، احمدینژاد به دو دلیل در بروز فتنه نقش داشت:
1- در آنچه که موجب بهتنگ آمدن و اتخاذ موضعگیریهای تند و هجومهای غیر منصفانهی آقای هاشمی و فرزندانش همچنین اصلاحاتیها به احمدینژاد گردید و حتی پس از دعوت به انصاف از سوی رهبر، ادامه یافته و تدریجاً منجر به موضعگیریشان در برابر رهبری و سیاهنمایی در برابر انقلاب گردید، احمدینژاد نقش مستقیم و درجهی یک داشت، چرا که احمدینژاد مخالف درجهی یک هر گونه رانت من جمله رانتهای نسبی، سببی و سیاسی بود و با بههم خوردن قاعدهی بازی، اینگونه دسترسی به منابع قدرت و ثروت برای رانتخواران دشوار گشته بود.
2- آنچه که موجب انفعال و بروز رفتار غیر منطقی و دور از ظرفیت سیاسی در این جریان که بعداً به جریان فتنه ملقب شد، گردید، رفتار و سیاست فعال احمدینژاد بود که موجب شد تمام کینههای نو و دیرینه سهمخواهان از آرمانهای انقلاب، امام و رهبری که مانند گازی مسموم فضای انقلاب را سنگین نموده بود، قبل از اینکه انقلاب را خفه کند، با جرقهی اظهارات احمدینژاد بسوزد و دود شود و در نهایت پس از فرونشستن غبار و دود فتنه، هوای انقلاب را پاکتر از قبل نماید.
حال با فرض موارد فوق آنچه که موجب شد فتنه درگیرد، آیا یک عکس العمل طبیعی در برابر یک عمل بود و یا نه دلایل دیگری نیز در آن نقش داشت:
اولا: در صورت شکست قابل پیش بینی در انتخابات، بازگشت به قدرت تا سالها بسیار مشکل به نظر میرسید.
ثانیا: عمر سیاسی سران این جریان عموما آنقدر بالا بود که امکان قانونی ورود به این عرصه (به لحاظ سنی) غیر ممکن مینمود.
ثالثا: افراد مطرح دیگری که قابلیت سرمایه گذاری برای مقابله با جریان پایبند به گفتمان انقلاب را داشته باشند، به چشم نمیآمدند.
حال شما فکر کنید که چنین جریان ناکامی، با چنین شرایط واماندگی و این اصل که هدف وسیله را توجیه میکند، چه آتشی می تواند بهپا کند و اصولا چنین جریانی برای آتش به پاکردن نه تنها دنبال هر بهانهای مانند اظهارات بیان شده در مناظره است، بلکه حول بهانههای واهی و ساختگی نیز سرمایهگذاری میکند. حال سؤال این است که:
اولا: برفرض اگر هیچ گزکی دست ناکامان سیاسی پابهسن داده نشده بود، دلیلی برای جلوگیری از بهانه سازی محسوب میشد یا نه؟ که دیدید نه! چرا که ماهها قبل از مناظره، زمزمههای ادعای تقلب (با بحث کمیتهی صیانت از رأی) شروع شده بود و این بحث هیچ ربطی به مناظره و طرح اسم آقای هاشمی و فرزندانشان نداشت.
ثانیا: بر فرض محال که این جریان قصد فتنه به بهانهی تقلب در انتخابات را نداشتند، آیا اگر این گروه تشنه به قدرت که طی 4 سال، مراکز قدرت و ثروتشان محدود شده بود، پس از باخت در انتخابات بازهم شاهد محدودتر شدن خود و آقازادههایشان میشدند و مینشستند و کاری نمیکردند، یا نه! چون آتش زیر خاکستر روزی در نقطهای حساس چون همان آتشفشان مورد اشاره در نامهی آقای هاشمی شعله می کشیدند.
اگر بپذیریم که آقای احمدینژاد در بروز فتنه نقش داشته است، توجه به چند نکته ضروری به نظر میرسد:
1- آیا کمک به بروز فتنهای که آتش زیر خاکستر بود و کینه به دل و در کمین، آن هم در شرایطی که عدم بروز آن میتوانست در آینده به مراتب خطرناکتر از اکنون باشد، خیانت بود و یا خدمتی مهم به انقلاب. و آیا کمک به آشکار شدن سریعتر برخی انقلابیون دیروز، خسته و بریده از انقلاب که آرزوی استحالهی آن را داشتند، از جنس همان فتنه است؟!
2- آیا بر فرض اینکه فتنهی اخیر واکنشی به اظهارات شدیدالحن در یک مناظره بود (با فرض اینکه اظهارات کاملا کذب بوده است که نبوده!) ، لزوما عکس العمل را همشأن عمل مینماید و یا نه! در باب فقه و شرع و قانون، نمی توان در پاسخ به ناسزا و تهمت اقدام به قتل نمود، چه رسد به فتنه که از قتل شدیدتر است!!!
3- آیا بعد از این همه اقرار و شواهد، هنوز انکار دست داشتن بیگانه در هدایت و حمایت از فتنه میسر است؟ و اگر چنین نیست، در رصد این خط سیر و انطباق آن با نسخهی پیچیده شده در کودتاهای مخملی از طریق جورج سوروس و موارد مشابه چه جایگاهی برای اظهارات احمدینژاد در یک برنامه و نسخهی مدون و مکتوب میتوان متصور شد.
4- آیا در بروز فتنه لزوما دو طرف فتنه مقصرند؟ آیا اگر در یک طرف فتنه، کل سپاه کفر با تمام آبرو و پول و رسانهی خود وارد شده و نقش داشته باشد و در طرف دیگر جبهه، جبههی استکبار ستیزی و وفاداری به آرمانهای انقلاب باشد، باید چون ابوموسی اشعری بر طبل بیطرفی کوبید. آیا در چنین موقعیتی بیطرفی معنایی جز بیعاری و بیغیرتی خواهد داشت؟! و یا چنین بیطرفی، چون سیاق تاریخی آن، کمک به بیرون آوردن انگشتری خلافت از دست علی (ع) است، تا کسی دیگر در دست کافری چون معاویهاش نماید.
میهمان عزیز شما ممکن است از سایت دیگری به اینجا لینک شده باشید، در صورت تمایل به صفحه ی اصلی وبلاگ مراجعه نمایید، مطالب وبلاگ به صورت مستمر به روز می شود.